ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
برگی دیگر از دست نوشته های سردار شهید سیّدمنصوری
خدایا ! من آمده ام تا به سوی تو بیایم.
خدایا ! من تو را طلبیدم و به تو عشق ورزیدم ، عاشقت گشته ام و با پای خود آمده ام تا عاشقت را بکشی و خونبهایش گردی!
آری من توشه سفر را بسته ام . توشه ای که در قلبم و درون وجودم شعله می کشد و پیکرم را می سوزاند . و امّا خدایا ! با پیکری سوخته هم خواهم آمد. این غوغایی است جوشیده از آخرین نغمه های وداع ، غوغایی برای هجرت ، برای گسستن از هیچ و پیوستن پر شکوه به دوست.
تاریخی برای دست نوشته ثبت نشده است . لیکن بر حسب مرور دست نوشته های بجا مانده از شهید ،احتمالاً این دست نوشته مربوط به تاریخ شهادت یکی از همرزمان شهید بنام شهید حسین حجتی به تاریخ 22/12/1363 از شهدای ل8 نجف اشرف و اهل شهرستان نجف آباد که از قرار معلوم مزار این شهید بزرگوار در گلزار جنت الشهداء نجف آباد می باشد.