:::دستانمان بسته تزویر و دنیا و حرص و آز است.دعایمان کنید تا دستانمان باز شود تا همچون شما پرواز کنیم.
:::میدانم با دستهای بسته ات هم میتونی دستمو بگیری دستمو بگیر تاقیامت مدیونتونیم.
:::دشمنان ایران عزیز دستان شما را بستند و شما را بخاطر دفاع از کشورمان مظلومانه به شهادت رساندند ولی امروز بعد ازحدود 29 سال با کارهایی که کرده ایم شرمنده شما و ما دست بسته هستیم در مقابل شما...نتوانستیم احترام خون شما را نگه داریم که بخاطر میهن ریخته شده بود...ما را ببخشید.
:::شهدا انقدر جوانمردانه و با صبوری و سکوت رفتند ،ولی با امدنشان در این برهه زمانی اشوبی در دلها به پا کردند که هر کسی لرزه ای در وجودش تلنگر شد .شهدا سپاسگزاریم که ما را فراموش نکردید...
:::مرد بودید مرد شهید شدید ای کاش ما هم از شما مرد بودن رو یاد بگیریم بهشت مبارکتتون باشه.
:::175 غواصیم ، آمده ایم با دست بسته برای دفاع از ولایت و رسوا کردن شیطان بزرگ / حضور ما یعنی ما هستیم و در حقیقت زمان شما را دچار غفلت و فراموشی کرده است.
:::ای شیران دست بسته در آن لحظه که خاک بر چشمان و دهانتان می ریختند به چه می اندیشید؟ به اعتلای ایران عزیز، به ....
اگر کاستی ای بوده از ما بوده ای برادران. حتما خواهیم کوشید و کوششمان را دوچندان می کنیم که در روز قیامت بتوانیم بر چهره پر نورتان نگاه کنیم و شرمنده خدا و پیامبر و اولیای الهی نباشیم.
به امید آن که ایران بر قله علم جهان بایستد.
:::شهدای عزیز شما مقرب درگاه خدایید به جوانهای امروز دعا کنید ما غواصی در انبوه تبلیغ و تهاجم و جنگ روانی دشمنان از یک طرف و مسایل داخلی و خصوصی سازی و کوچک سازی دولت و ... از طرف دیگر اما امیدوار به فضل خدا و آینده باشد شرمنده مردم و شما نباشیم اللهم عجل فی فرج مولانا صاحب الزمان
:::سلام بر فرشتگانى که به زمین آمده بودند و پاک و کمیاب بودند و دوباره به بالاى ابرها و آسمانها پر کشیدند،و ما را تا ابد شرمنده خود کردند،خوشا بحال مادران شما که فرشته آفریده بودند؟
:::شما حتی با دستهای بسته ام هم افتخار آفریدید اما ما با دستهای بازمان چه کرده ایم ؟!
شرمنده ایم ، فقط همین ...
:::مردان باغیرت ایرانی من" ما" شرمنده ایم.
:::شما خوبان که از آتش گذشتید
بدون مشک آبی، برنگشتید
شما دلدادگان یار حسینید
سرافرازان قنداق خمینید
عطش دارد دلم در دوریتان
از این خوبی و از صبوریتان
که با دستان بسته جان فشاندید
به یاد سر گذشت مولیتان
کلاف حق گرفتید و سر نخ را نهادید
به دشمن یک وجب از کف ندادید
به یاد شام عاشورای زینب
ندای حق سرودید و با عشق خواندید
به یاد همه همشون ، کوچک شما مسلم انصاریان
:::و از مردان خدا هستند کسانی که به عهد خویش پایبندند....
شما به عهد خود عمل کردید. شما زمانی که همه بهانه ها و کمبودها را، به حق، داشتید مردانه ایستادید و پا پس نگذاشتید.
چقدر خجالت میکشم از شما. زندگی ما شده بهانه گیری های ممتد. سخت از وارث زمینی باشیم که بهترین مردمان برای ما به جا گذاشتند و زندگی کنیم روی آن چون بدترین مردمان.
:::تسلیم نمی شویم ....حتی اگر با دستان بسته زنده بگورمان کنند.
:::بسیار دنبال واژه گشتم... هیچ واژه ای وصف نمی کند زیبایی ات را برادرم...
من را چه به وصف تو؟ سهم من از تو فقط شرمندگی ست
کاری از این روح ناچیز و دل مردابی ام ساخته نیست ولی...
ولی به ریه های پر از خاکت قسم، به زخم دستان بسته ات سوگند، و به گلویی که حتما تشنه بود،
تا جان در بدن دارم، آواز مردانگی ات را در گوش کودکان و آیندگان این سرزمین خواهم خواند،
به آنها خواهم گفت تو زنده در گور شدی تا من در گهواره زنده باشم...
:::این شهدا برای دفاع چشمانشان باز و دستانشان بسته شد
نکند امروز چشمان ما بسته و دستانمان باز باشد وبه مردم خدمت نکنیم
:::مینویسم تا یادم نرود:
تمام اقتدار میهنم را از پرواز شما دارم...
این روزها بیشتر از همیشه
شرمنده نگاه منتظرتان هستیم
آن نگاهی که گویا فریاد میزند...
خونمان را به سازش با دشمن نفروشید
افسوس...هزاران افسوس که خون دل خوردنت هایتان...یادمان رفت.
:::خوشا به حالتان ای کبوتران بال بسته که خوب موقعی اوج گرفتید و به فردوس جاویدان پر کشیدید خوشا به حالتان که معبودتان به خوب بهایی شما را خرید و وای و صد افسوس برما که ماند ه ایم سرگردان و آشفته در این جامعه پر از ...
تو رو خدا حواستون به ما هم باشه ای منعمین همیشگی و جاویدباری تعالی.
:::وقتی به این فکر میکنم که این شهدا هم مثل تک تک ماها آرزوهایی داشتند، دوست داشتن درس بخونن، برن دانشگاه ، ازدواج کنن، بچه دار بشند، زندگی کنند، آتیش میگیرم، خیلی مردانگی و گذشت میخواد که در اوج خواستتن ها پا روی دوست داشتنی هات ا بگذاری، همه ی ما حتیً نسل های بعد از ما هم به این شهدا بدهکار و مدیون اند، دست های ما خالی است برادران عزیزم ، نمیدونم باید در مقابل کسانی که بهت زندگی بخشیدند چیکار کرد!!!!
:::ترابادست های بسته شهیدکردند.تادست های ما بازباشد.برای درمان درد این ملت مسلمان . ولی این دست های بازهیچ بکار درمان نیامد! بلکه خودش شد درد این ملت مسلم چون بسوی اختلاس و.... درازشد.لعنت برآنانیکه برروی خونت برای خودکاخ هاساختن و... ولی بدان ای برادرشهیدم هیچ وقت ذره ای از ارزشت کم نخواهدشد. چون ماپابرهنه هاخونت راارج می نهیم.
:::کجایند مردان بی ادعا؟!
آنان عشق را دوباره معنا کردند. آنان سروقامتی هستند که چون سرو ایستادند و سرخی خونشان رنگ آبی آب های مواج کارون و اروند را شرمنده کرد!
آنان رفتند تا ما بمانیم و ما هم کاری کنیم تا آنان بمانند برای همیشه که البته نام و یاد این پاکان هرگز از صفحه روزگار محو نخواهدشد.
کاری که این مردان پاک و مخلص کردند، بشریت را مبهوت کرد و چز یاران حسین ع در تاریخ نمونه ای برایش نمی توان یافت.
چشمان منتظر مادران بیقرار و خانواده های این عزیزان این روزها به جمال فرزندانشان روشن خواهدشد و چه بسیارند پدر و مادرانی که با چشمان منتظر دیده فروبستند و انتظارشان در این عالم هرگز به سر نرسید.
:::میخواهم برایتان بنویسم ولی بغض امانم نمی دهد . فدای لب تشنه تان . فدای گلوی خشکتان . فدای نفس آخرتان . فدای لرزش آخرتان . فدای زجه مادرتان . فدای انتظار فرزندتان . انسانیت را به تصویر کشیدید و چهره سیاه ما را عیان تر .
::خوب مرواریدی صید کردید.اما عزیزان شما ها که تنها خور نبودید! از آن بالا و از بهشت خدا برای ما خاکیان هم دعا کنید. هیچی نبودیم زمانی هموطن بودیم.
:::فقط شرمنده ام. شرمنده برای این روزا. نمیدونم چی بگم. ابن روزای آروم تو زندگی مدیون شماییم. سخت میگذره ولی داریم زندگی می کنیم. شاید بعد 32 سال زندگی تازه دارم مفهوم شهادت درک می کنن. هیچ وقت به شهیدا حس این روزا نداشتم.
:::این خاک و این امنیت روی خون های شما پایدار مونده ؛شما برای این مملکت زنده بگور شدید تا ما زنده بمونیم شرم باد برکسانی که درحق شما خیانت میکنند و بیت المال رو غارت میکنن.
:::مادرها همیشه دسته گلی به آب می دهند...
گاهی به رود نیل
گاهی به علقمه
گاهی هم به کارون و اروند
:::به حالتان غبطه میخورم که دست بسته و مردانه به دست دشمن زبون به آسمانها پر کشیدید ، اینجا هم رزمانتان را صاحبان زر و زور و تزویر دست بسته به مسلخ میبرند،با دستهای پاکتان دستمان را بگیرید .
:::برادرم ببخش که در راهت قدم بر نداشتم. ببخش که به آرمانهایت پشت کردم. ببخش که در امانتت خیانت کردم.
آری تو آنقدر بزرگی که می توانی مرا ببخشی و شفاعتم کنی... تو آنقدر بزرگی که با دستان بسته بال گشودی به عرش ملکوت...
:::ای سبکبالان عاشق
ای در رنج و مشقت پرورش یافتگان
می دانم می دانید که سرنوشت ماهم بهتر از شما نشد
ما هم درحال غرق شدنیم با این تفاوت که دستان شما بسته شد ما اما با دست باز داریم غرق میشویم در نکبت
شما اما غرق شدید در افتخار و عزت
یادتان گرامی و نامتان جاودان .
:::مظلوم و اسیر و خسته پرواز تو بود
با بال و پر شکسته پرواز تو بود
از خاک به افلاک چنین مستانه
با دست به زور بسته پرواز تو بود
:::گذر کرد چو دشمن ز کارون به لبخند
شکستم دل شب ،خروشیدم چو الوند
گرم دشمنم دست رستم ببست
که شد سپهرش کنون زار و خست ؟
دعا کرد مرا مادر ، به روز جدایی
مرد باشی پور من ، رستم بمانی
پر ز سرمه کاسه چشمت ، به کابین
دشمنش پوشاند بر خاک، از ره کین
بساختم کاسه ام , گلدان ایران
چه داند شگال زبون , حال شیران
کشیدم بر جوانی، خاک وطن را سرمه
بجای رخت دامادی ، قبای رزم را ترمه
کنونم تو بینى هموطن ، ای ایرانی
هست زنده نامم به بالا، بر جاودانی
چو دیدی ، خسته مادرم را به کویی
بگوییدش دگر نجوید مرا به سویی
کی اش باشد شیر را بی نام و نشانى
شد کنونم میان ابرها ، گشته ام آسمانى
گرش پست دشمن مرا بست دست
تنم از گلاب اروند به پردیس جست
کنام شگالش کنون , گشته ویران , ببین
شده طاق آسمان , دماوند ایران , ببین
منبع:
1) خبرگزاری نسیم
2) پایگاه خبری تحلیل تابناک
شهدای غواص آمدند که به ما بگویند:
- گول زرق و برق دنیا رو نخوریم .
-گول فریب شیطان بزرگ رو نخوریم .
- گول خنده های کاذب و ابلیسانه دشمنان اسلام رو نخوریم.
- گول حرف های گول زنک را که همه چیز این کشور به تحریم ها بنداست رو نخوریم.
- گول وعده های فریبنده غرب رو نخوریم.
- گول حرف ها و شایعات دشمنان انقلاب اسلامی رو که انقلاب تمام شد را نخوریم
- گول حرف های خواب نما شده بعضی از ما بهتران رو که راه و خط امام شهداء شده است رو نخوریم.
- و . . .
امروز با همه احساسم ، غرق احساسم
( تقدیم به یونسان دست بسته )
محمدباقر فرهند - فعال سازمان های مردم نهاد
امروز با همه احساسم ، غرق احساسم ؛ احساسی مشترک از مظلومیت ، شجاعت ، غیرت ، شهامت ، ایستادگی ، جوانمردی ، بزرگ منشی ، وطن دوستی و هزاران حس آشنای دیگر که ذهنم قدرت بیان آن را ندارد ؛ امروز با همه احساسم ، به پاس همه مردان و زنان سرزمینم که شجاعانه ایستادند تا ما باشیم و فردای ایران را رقم بزنیم ؛ ایستاده ام و تکیه بر درخت تنومندی می زنم که شجره طیبه صالحان است و به وعده الهی وارثان اصلی اش هم صالحین هستند .
امروز با همه احساسم ؛ غرق در استقامت 175 یونس دست بسته ای هستم که در دل خاک با افلاک پیوند عاشقی بستند ؛ بیعت آنان زبان نزد است ؛ جوانانی که در اوج مظلومیت شهد شسرین شهادت را چشیدند ؛ درود بر بیعت پاکشان که قرن ها در تاریخ ایران ثبت خواهد شد و به نیکنامی از آنان یاد می شود. امروز همه ایران ایستاده اند تا نمادی دیگر از شجاعت ایرانی را به همه نشان دهند ؛ ایرانی شجاع و با غیرت ، ایرانی صف شکن ، ایرانی پایمرد ، ایرانی دلاور ، ایرانی ظلم ستیز ، ایرانی خردمند و ایرانی ایرانی !
امروز با همه احساسم ؛ دیروز را نگاه کردم ، شاه ماهی های ایران در دستان موج واره مردم به سوی مقصد می رفتند ؛ مقصدی از نور ، اشک بدرغه راهشان بود ، همبستگی دیروز ، یادآور همه لحظاتی بود که گذشته را خاکستری رنگ می کرد ؛ آری دیروز با همه احساسم جامعه ای را دیدم که همه داوطلبانه ، بدون نگاه سیاسی ، بدون انتفاع مالی و یا جریانی ، آماده بودند تا وداع کنند با زیباترین پیام آوران بیعت . امروز ، دیروز را به روزگار دیرین گذشته رقم زده و همه جامعه مدنی نوظهور ایران را با هر نسل و صدایی زمزمه صدای استاد بود که در گوش نوازش می داد که : ما برای آنچه ایران خانه شیران شود چه خطرها کرده ایم ! رنج دوران دیده ایم !