ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
۱۰ اردیبهشت ماه مصادف است با بیست و نهمین سالگرد عروج ملکوتی سردار گمنام گیلانی شهید سیّدجعفرمنصوری.
برای شاد روح سیّد شهید ، ارواح طیبه شهدا و امام شهداء صلوات هدیه بفرستید.
برای مشاهده پوستر در سایز اصلی روی عکس و یا اینجا کلیک کنید.
قسمتی از دل نوشته های سردار شهید سیّدجعفرمنصوری
خدایا! چشمه زمزم کجاست ؟ آب کوثر در کدامین نقطه می جوشد که صدایش را می شنوم ولی برایم هویدا نیست. خدایا بوی مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از هر گوشه ای به مشام می رسد ، صدای حسین علیه السلام را می شنوم که یاری می طلبد. صدای فاطمه زهراء سلام الله علیها را می شنوم . امّا هر چه با شمشیر تیز نگاهم فضا را می شکافم هیچ نمی بینم ، هیچ . احساس می کنم مرگ در دستانم اسیر و ملائک به جای ستاره ها بر سینه آسمانها نشسته اند گویی منتظر ما هستند. حس می کنم امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در سنگرهایمان قدم می زند و کربلا کنار سنگر ماست و ملائک از آسمان آب کوثر بر وجودمان می ریزند. . .
برای مشاهده پوستر در سایز اصلی روی عکس و یا اینجا کلیک کنید.
منتخبی از دل نوشته های سردار شهید سیّدجعفرمنصوری
خدایا من ! اگر گناهکارم دستی پر از نیاز سوی تو دراز کرده ام ، ای خدایا من ! تو بزرگی و من اسیر گناهم و پای بند و گروگان معاصی ام ،خدایا! به گناهانم که می نگرم به فزع می افتم ، به کرم تو می نگرم به طمع می افتم . ای خدای من! چگونه ترا بخوانم در حالی که گناهکار درگاهت هستم و چگونه ترا نخوانم در حالیکه مهرت که در دلم جایگزین است خبردارم.
رای مشاهده پوستر در سایز اصلی روی عکس و یا اینجا کلیک کنید.
برگی دیگر از دست نوشته های سردار شهید سیّد جعفر منصوری:
ای شهیدان ! رنج کدامین فشنگ شما را به گنج حیات ابدی رساند ؟
ای راهپیمایان شهر آفتاب ! در کدامین شام تیره با چشم ستارگان پیوند خوردید؟
ای شهیدان ! در کدامین قبیله عشق مجنون گشتید و سودای کدامین شیرین ، فرهادتان کرد و کدامین بیستون تیشه تان را بر ریشه اش خرید؟
ای شهیدان ! شما در وسعت کدامین هستی زاده شدید که مرگ را این چنین به سخره گرفتید؟
رای مشاهده پوستر در سایز اصلی روی عکس و یا اینجا کلیک کنید.
ای خدای من:
کاشکی می توانستم دیگر گناه نکنم.
کاشکی می توانستم بنده خوبی برایت باشم.
کاشکی می توانستم تمام کارهایم را برای تو انجام می دادم.
کاشکی می توانستم حق محبت دیگران را آنچنان که هست ادا کنم.
کاشکی فقط برای تو سجده می کردم.
کاشکی تو را بهتر می شناختم.
کاشکی شب و روز اشک هایم همچون باران برای حسین علیه السلام می بارید.
کاشکی اسلام را بهتر می شناختم.
کاشکی راهم را که راه شهیدان است بهتر می شناختم.
کاشکی کم صحبت بودم.
کاشکی کم گناه بودم.
هزاران کاشکی دیگر . خدایا ! دلم پر است می خواهم گریه کنم گریه ام نمی گیرد ، خدایا! با شیون و داد می گویم ، خدایا! خدایا! خوبم کن.
رای مشاهده پوستر در سایز اصلی روی عکس و یا اینجا کلیک کنید.
برگی دیگر از دل نوشته های سردار شهید سیّدجعفرمنصوری
- خـدایا ! خـدایا! خوبم کن ، تا خوب ترها را بشناسم.
- خـدایا ! ایمانم بده تا ایمان دارها را بشناسم.
- خـدایا ! تقوایم ده تا تقوا داران را بشناسم.
- خـدایا ! شناختم ده تا تو را بهتر بشناسم.
- خـدای من ! برایت می میرم ، خدایا خودت شاهدی راست می گویم. خدایا ! کاشکی گناه نداشتم و صادقانه در راهت جان می سپردم. الآن که روزها و لحظات آخر عمر را می گذرانم ، می بینم در حقّت خیلی ظلم روا داشته ام.
- خـدایا ! من می دانم که مستحق آتشم ، مستحق عذابم . ولی خدای من ! اقرار می کنم که تقصیر کارم ، هرچه گناه کردم پرده پوشیدی ، خدای من ! پرده از گناهانم بر ندار . خدایا ! اگر می خواهی مرا بسوزانی ، دستم به جایی بند نیست.خـدایا ! به حق یتیمان شهداء ، به حق اشکهایشان و به حق آه دلشان ازگناهانم در گذر .
رای مشاهده پوستر در سایز اصلی روی عکس و یا اینجا کلیک کنید.
برگی دیگر از دست نوشته های سردار شهید سیّد منصوری
خدایا ! این چه شوری است که درون وجودم به پا شده ؟
خدایا ! این چیست که همچون پرنده ای خود را بر قلبم می کوبد و درونم را پر از آشوب می سازد؟
خدایا ! چرا یارانم دائم می گریند ؟ این اشک ها اشک چیست که این گونه بی پروا بر صخره گونه ها می لغزد ؟
خدایا ! امشب مرا چه شده است که این گونه بی تاب گشته ام ؟
رای مشاهده پوستر در سایز اصلی روی عکس و یا اینجا کلیک کنید.