سردارگمنام گیلانی

سردارگمنام گیلانی

شهید سیّد جعفر(منصور) منصوری
سردارگمنام گیلانی

سردارگمنام گیلانی

شهید سیّد جعفر(منصور) منصوری

دل نوشته های آسمانی برای 175 غواص آسمانی(1)

محمدعلی رجبی دوانی، استاد نگارگری در این دلنوشته آورده است:

 چه خوش رفتند رندان طریق عشق  از آب گذشتند به آفتاب رسیدند و ای وای برماکه برخاک نشستیم و درشب ظلمت دست بسته وچشم گشوده برجای خودمانده ایم وهمچون مرغ دردام به انتظارصیاد مانده ایم.


محمدحسین تفرشی، تهیه کننده موسیقی در دست نوشته ای آورده است: 
"دست هایی بسته یا دل هایی باز ؟..،  در آب غرق شدن یا در اعتقاد پر گشودن؟ ...
خودخواهی خویش یا خوش خواهی هم وطنانم ؟...  کدام باور قلبی شط پر تلاطم بی عدالت و جور ستم  را برایتان مامن آرام و محبوب کرد؟  
تو خود دریایی
کی دریایی در رودی غرق می شود؟
تو خود پر گشوده ای
کی توان دست تورا بست؟
کالبد جا مانده ات هوای روح بزرگت را کرده، بدرقه اش می کنیم.

آیت الله قرهی در متنی آورده است: 
بسم الله الرحمن الرحیم 
شهدای غواص عمری درحقایق غور و غوص کردند و امروز برای بیداری خواب زدگان به ظاهر سیاسی دراین نظام مقدس مجددا به آغوش مردم برگشتند و عوام ما که بحمدالله از خواص خاص ترند باید غواصانه حقایق این مملکت را دریابند و خون این شهیدان حیات مجددی به همه ما خواهد داد.

متن دلنوشته محمدرضا حیاتی در باره شهدای غواص: 
دریایی بودید ، رفتید تابه اقیانوس بپیوندید ، شمارا تاب ماندن نبود درمرداب تنگ نامرادی ها ، رفتید با قامتی استوار و نستوه تا پیام آور آزادی و آزادگی باشید..." بازآمدید به سرزمین دلداگی ها ، دیار پرمهرتان اینجا میهن دریا وآفتاب به شما فرزندان دریایی اش خوشامد میگوید ای جاودان نامتان در ذهن ودردلمان....سلامتان باد آنگاه که زاده شدید آنگاه که پرکشیدید
و اکنون که بازگشتید بادستانی بسته پس ازسالها، و سلامتان باد آنگاه که دوباره زنده خواهید شد یبعث حیا...
"ارادتمندهمه ملت ایران ، خدمتگذار
محمدرضاحیاتی"

فریدون اصفهانیان، رئیس کمیته داوران فدراسیون فوتبال درخصوص 175 غواص شهید گفت:

"نزدیک به سی سال قبل، 175 جوان و نوجوان پاک سرشت و وطن دوست و مسلمان، اروند رود را شکافتند و از مرزهای جغرافیایی و هویتی این سرزمین ممهتر از جانمان و در نبرد با تجاوز و دست درازی با جانفشانی پاسداری نموده و در تاریخ جاودانه شدند. اکنون این نوجوانان و جوانان مرد به آغوش وطن بازگشتند تا عصر ما نیز لعن و نفرین خود را نثار جلادانی که این گل های پرپر شده را زنده به گور کرده اند نماید.
شهیدانی که بدون هیچ زخم و جراحتی به پیکرهای پاکشان، با دستانی بسته و آغوشی گشوده به سوی آسمان، رفتند تا بیرق پایمردی و جوانمردی و ایثار و شهادت بر بام این مرز و بوم سرافراز در اهتزاز باشد."


در یاداشت حسن عباسی، فعال فرهنگی آمده است:
"شهدا عیار فرقان هستند ؛ فرق میان باطل و حق
در حالى که بورژواها رزق خود را در دست کدخدا مى بینند ،پیکرهاى 175 شهید غواص بحر عشق  آمدند تا به یاد ما آورند که این اهالی قبیله توحید رفتند تا روزى خور درگاه خدا باشند که عند ربهم یرزقون"

دل نوشته های سایر هموطنان عزیز :
::: با دست بسته آمدن تا یادآوری کنند اگر دستتان را هم بستند مقاوت کنید.نیاز امروز جامعه ما. دیدن داریم غرق میشویم . غواص ها را فرستادن.

:::نیستید که ببینید گیر چه کسانی افتاده ایم. شما برای رفتنتان هدفی داشتید، اما ما برای ماندنمان هدفی نداریم.  :::به مادر قول داده بود بر می گردد …
چشم مادر که به استخوان های بی جمجمه افتاد لبخند تلخی زد و گفت :
بچه م سرش می رفت ولی قولش نمی رفت …

:::شما همیشه برای این مملکت برکت بودید و اکنون در این روزگارِ افول ارزشها نیاز به حضور شما بیش از پیش احساس می شد ، باز هم به موقع آمدید و برکت حضورتان جانی دوباره به روح معنویت و ارزشها دمید، باز هم مثل همیشه ظفرمندانه گل کاشتید. شهدای پاک ما خوش آمدید.

:::برای تشکر از شماکلمات یاریم نکرد فقط میتونم بگم متشکرم .
و افسوس میخورم که شما ها رو از دست دادیم 
شاید اگر شما ها بودید کشور اینی نبود که هست . که هر ساعت منتظر اختلاس و دزدی هستیم و بدون شنیدن این جور اخبارها حرفی برای گفتن نداریم.


:::دستان بسته دلاوران ما ، سندهای غیرت و عزتمندی یک ملت را امضاء کرده است !
دهان های بسته دلاوران ما ، فریاد قرون و اعصار این ملت را فریاد میزند ! و دقیقاً در زمانه ای که دزدان و خفاشان و نا اهلان پنجه در سیمای گلگون انقلاب می کشیدند ، کشف این اجساد مطهر ، یک بار دیگر مظلومیت انقلاب و انقلابیون را با همه درد عیان نمود !
آسوده بخوابید و مطمعن باشید که خون شما به هدر نخواهد شد .

:::شما رفتید. برای رضای خدا. برای ادای دین. برای وظیفه شرعی.
اما ماندند. سهامدار شدند. سهام انقلاب. کار نمی‌کنند و از جیب ما خرج می‌کنند و طلبکارند و به جای ما می‌فهمند و تصمیم می‌گیرند.
جنگ و دشمن؛ خوبان را گرفت.

:::آنقدر با معرفتید که هر از چندی به سراغ ما می آیید و قصد بیدار کردمان را دارید.
آنقدر غافلیم که باز هم به رویاهای دنیایی مان فرو می رویم.
وای از شرمندگی قیامت با این حجت های روشن الهی

:::منم آن بند های بسته به دستان پاک تو که اگر نبودم دستان پاکت آزاد بود و پیکر نورانیت امروز جان داشت. میدانم آنچه گذشت از ناجوانمردی ناجوان مردانی است که رسم انسانی را نمی دانند ولی تو ماندی تا بند به دستانت ببندند. بندی که از آنان نبود از من بود. بند دستان تو من بودم که برای ماندنم، برای آزاد زیستنم، برای شاد بودنم تو دستانت در بند کردی تا من بمانم. بدان که هر آنچه دارم را به تو بدهکارم و قسم می خورم به دستان بسته تو به شهادت بی صدای تو به شهادتی که نشانش بند بود و نه خون که تا آخرین قطره خون ار آزادیم که هدیه توست از شادیم که آرزوی توست و از شرافتم که میراث توست دفاع خواهم کرد.

:::ای پرستوهای به خون آغشته و بال و پربسته و شکسته به دست خقاشان شب پرست ، با تمام احساسم بوسه می زنم بر زخم بالهایتان ، باشد که شفاعت کنید مرا فردای قیامت پیش حضرت حق.
:::امیدوارم طوری عمل کنیم که شرمنده رشادت و جوانمردی اتان نباشیم...ما ایرانیان به وجود شماهها افتخار میکنیم و به خاطر داشتن شماهها به خودمان می بالیم.

:::یکدلی، رشادت، مردانگی، بندگی الهی و غیرت ایرانی کمترین توصیف این عزیزان است. وجود چنین شیرمردانی که کم نبودند و کم نیستند در دل ملت ایران بر خانواده های آنان و همه مردم ایران موجب افتخار و تبریک است. یادشان بر لوح همیشه تاریخ جاودنه خواهد ماند.


:::سلام عزیزان، خوش آمدید. دلمان بر مظلومیت شما می لرزد. کاش وارثان خوبی برایتان باشیم. با صبر و سکوتتان سال ها را سپری کردید و حالا را شاید زمان برگشتان دانستید. 
شما حاضرید و ما غایب، خوشا به سعادتتان.

::شما با خونتون و گذشتن از همه چیتون به من مسلمون ایرانی عزت و شرافت و درس از خودگذشتگی و پیروی از ولایت و ایستادگی دادی
خدا کنه بتونیم از این داشته هامون حفاظت کنیم
مسئولین بدونن برای عزت این سرزمین 300هزار جوون این مملکت از همه چیشون گذشتن و این 175عزیز دوباره به یادمون انداختن که اگر الان اسلام و ناموس و ایرانی هست چه کسایی چه مظلومیتایی کشیدن تا باشه
یکم بجای حزب بازی و انتقام از همدیگه به فکر کشور باشن و حرفهایی رو رو تریبون نگن که باعث شرمساری و خدشه وارد شدن به عزتمون باشه.یا علی

:::دلم گرفت برادر جان ...
ای کاش مادرت زنده نباشد برادرم ....
ای کاش پدرت نداند که تو هم آنجایی...
آخر اگر باشند دلشان کباب می شود عزیزکم ...
آخر میدانی، پدر و مادر حاضرند تیغ در چشمشان بروند ، ولی در دست بچه شان نه...
خدا انتقام اشکهای مادرت و آه جانسوز پدرت را خواهد گرفت برادرم....

:::روحتان شاد باد ای غیرت مردان ایرانی شما ها که چون البرز استوار و پایدار بودید ولی ای کاش بجای یادگاریتان خودتان بودید . ای کاش بودید شما ها و تمامی شهدا تا امروز نتوانند سودجویان با خون شما ها خونبازی کنند . نمی دانم در رستاخیز ما از دیدن شما شرمنده می شویم و یا می پرسیم چرا تنهایمان گذاشتید این سرزمین به مردانی چون شما احتیاج داشت و شاید شما سکوت کنید به امید برآورده شدن آرزوهای شماها و تمامی کشته شدگان جنگ 8 ساله که هدف و آرزوی شما آزادی و سرفرازی ایران بود راهتان پر دوام.

:::سلام بر ارواح طیبه شما، چه کشیدید وقتی دست بسته زنده به گورتان می کردند، و پدر و مادرتان چه کشیدند توی این سالها، تا با این حال نمایان شدید. امیدوارم روز قیامت شرمنده شما نباشیم.

:::خداوند رحمت کند این شیرمردان عزیز را و مردم ایران تا ابد مدیون فداکاری آنها خواهند بود و بد به حال کسانی که امنیت حاصل شده از خون این شهدای بزرگ را با کثافت کاری های دنیوی خودشان به خطر می اندازند.شهیدان ایران اسلامی تا ابد زنده خواهند بود و شکی در آن نیست.

:::شما کربلا را برای ما تکرار کردید. به جز غم عاشورا هیچ غصه ای سنگین تر از داغ شما احساس نکرده بودم، خیلی دلم برای صداقت و ایثار علی وارتان تنگ شده. بدانید که هزاران دل بی حال را به شور آوردید ، آموزه های شما برای بشریت پایان ناپذیر است و مایه مباهات یک ملتید.

:::آرزومان کربلا بود و نجف
جان و سر دادیم در راه هدف
چفیه هایمان رنگ و بوی یاس داشت
رنگ و بوی بیرق عباس داشت
یاد شبهایی که ما بودیم و مین
جستجوی مرگ در زیر زمین
همدم شبهایمان سجاده بود
حمله کردن خط شکستن ساده بود
حسرت رفتن در این دل مانده است
دست و پایم سخت در گل مانده است
عاشقان رفتند و ما جا مانده ایم
زیر بار غصه ها وا مانده ایم

:::دیگر غم شما را در کجای قلبمان قرار دهیم که قلبمان مالامال از فراق یاران سفر کرده است ای عزیز. دست بسته امدی ولی چه با شکوه و جلال . دست بسته آمدی تا ما چشمانمان را نبندیم دست بسته آمدی تا ما سرود مقاومت و پایداریی نجوا کنیم تویی که با آمدنت مهدی آمد. دست و پا بسته آمدی که ما بوسه بر دست و پایتان بزنیم نه ... نه بلکه بر خاک پایتان بوسه زنیم.

:::قرار بود که "راهت" را ادامه دهیم ای شهید ببخش که املایمان ضعیف بود و "راحت " ادامه میدهیم . شما با دستان بسته مقاومت کردید قطعا بدون تردید . ولی ما با دستان باز هنوز مردد هستیم ، خدایا خودت یاری کن از راحت طلبی دنیا زدگی و مادیات دل بکنیم تا شرمنده این شیر مردان نباشیم.

:::شهدا دست بسته آمدند تا بگویند مازیر بار ظلم در پای میز مذاکره نمی رویم.

:::ای شیرمردان غم شهادت غریبانه شما فرزندان سرو قامت برومند دلم را به درد و اشکم را روان کرد .انشاالله که در جهان دیگر شرمنده شما نباشیم ، جانم به فدای تابوت گل نشانتان

:::حتی فکر کردن به آنچه بر شما گذشت زنده به گورم میکند
اما شاد باشید که تکه استخوان و پلاک باقیمانده از شما هم به نظام و انقلاب خدمت کرد و امروز شما به سمبل وحدت تبدیل شده اید و همه از شما روایت می کنند حتی آنانکه با راه شما مشکل دارند
شما امروز قهرمانان نسل سوم و چهارم انقلابید
التماس دعا شهدای غواص.

:::این عزیزان زینت کشور و وطن بودند و هستند و خواهند بود.کاش من هم در بین شما بودم. کاش من هم مثل شما بودم. کاش فرصتی پیش می آمد که من می توانستم مثل شما برای وطنم جانبازی واز خود گذشتگی داشته کنم. خوشا به حالتان ای برادران عزیز.

:::شرم بر من اگر حریم تو
پیش چشمان من شکسته شود
وای بر من اگر ببینم چشم
رو به رویای عشق بسته شود
وطنم ای شکوه پابرجا
در دل التهاب دورانها
کشور روزهای دشوار
زخمی سربلند بحرانها

:::تو بمان ایران عزیز .خاک تو از خون سرخ شهدای چهارصدسال پیش چالدران تا شهدای سی سال پیش خرمشهرو شهدای غواصان دلاورایران زمین سیراب شده است وبرای ماندن تو سر به سر تن به کشتن مید هیم .

:::شهدای دست بسته دستشان پیش خدا باز است دعایمان کنید شهدا که مادر این دنیا غرق نشویم چون غواص نیستیم.

:::اینها غیر از اینکه شهیدند پهلوانان ایران زمین هستند دل آنها را بدرد نیاورید از صحبتهای دنیوی و یادتان باشد این مملکت اسلامی همیشه تعداد زیادی از این پهلوانان داشته و خواهد داشت. امید داشته باشید مطمئنا این کشور به لطف ائمه اطهار بر مشکلات دنیوی روزمره پیروز خواهد شد. یاس را با سخنانتان پخش نکنید.

:::ای فرشتگان دست بسته خوش آمدید شاید با آمدنتان مسئولین دست از این دعواهای مسخره خو بردارند و به یاد آورند مجاهدتهای شما بزرگان که فقط به خاطر ولایت و آبروی انقلاب حاضر شدید اینگونه مظلومانه دست از مادیات دنیوی بکشیدو بروید.


:::به خدا وقتی یاد این مردان خدا می افتم قلبم سنگین میشه و اشک از چشمم جاری میشه باور کنید اینقدر حس عجیبی از این شهدا تو دلم که نمی تونم چیزی بگم فقط میخوام اینو بگم که آهای اصولگرا ،اصلاح طلب ، موافق ، مخالف و .... خلاصه ایرانی یادتون باشه که فراموشی و خیانت به خون این عزیزان تاوان بزرگی برای همه ماست .یا علی

:::ای عزیزان همرزم دیروز و پیشقراولان امروز، شما که ره صد ساله رابسیار کوتاه تر از یک شبه پیمودید، و شما ای آبرو داران درگاه الهی، در آن بارگاه عدالت از ما عقب افتادگان هم یادی و هم شفاعتی.

:::شما زنده اید و در دریای عشق به خدا و سرزمین شنا می کنید...ماییم که غرق دنیا شده ایم و سزاوار مرثیه...

:::به راستی به ما فهماندید که با دستان بسته هم می توان دنیا را لرزاند.

:::به خدا سفارش ما را بکنید. به حرمت پاکیتون، ما را فراموش نکنید.

:::دستانمان بسته تزویر و دنیا و حرص و آز است.دعایمان کنید تا دستانمان باز شود تا همچون شما پرواز کنیم.

:::میدانم با دستهای بسته ات هم میتونی دستمو بگیری دستمو بگیر تاقیامت مدیونتونیم.

:::دشمنان ایران عزیز دستان شما را بستند و شما را بخاطر دفاع از کشورمان مظلومانه به شهادت رساندند ولی امروز بعد ازحدود 29 سال با کارهایی که کرده ایم شرمنده شما و ما دست بسته هستیم در مقابل شما...نتوانستیم احترام خون شما را نگه داریم که بخاطر میهن ریخته شده بود...ما را ببخشید.

:::شهدا انقدر جوانمردانه و با صبوری و سکوت رفتند ،ولی با امدنشان در این برهه زمانی اشوبی در دلها به پا کردند که هر کسی لرزه ای در وجودش تلنگر شد .شهدا سپاسگزاریم که ما را فراموش نکردید...

:::مرد بودید مرد شهید شدید ای کاش ما هم از شما مرد بودن رو یاد بگیریم بهشت مبارکتتون باشه.

:::175 غواصیم ، آمده ایم با دست بسته برای دفاع از ولایت و رسوا کردن شیطان بزرگ / حضور ما یعنی ما هستیم و در حقیقت زمان شما را دچار غفلت و فراموشی کرده است.

:::ای شیران دست بسته در آن لحظه که خاک بر چشمان و دهانتان می ریختند به چه می اندیشید؟ به اعتلای ایران عزیز، به ....
اگر کاستی ای بوده از ما بوده ای برادران. حتما خواهیم کوشید و کوششمان را دوچندان می کنیم که در روز قیامت بتوانیم بر چهره پر نورتان نگاه کنیم و شرمنده خدا و پیامبر و اولیای الهی نباشیم.
به امید آن که ایران بر قله علم جهان بایستد.

:::شهدای عزیز شما مقرب درگاه خدایید به جوانهای امروز دعا کنید ما غواصی در انبوه تبلیغ و تهاجم و جنگ روانی دشمنان از یک طرف و مسایل داخلی و خصوصی سازی و کوچک سازی دولت و ... از طرف دیگر اما امیدوار به فضل خدا و آینده باشد شرمنده مردم و شما نباشیم اللهم عجل فی فرج مولانا صاحب الزمان

:::سلام بر فرشتگانى که به زمین آمده بودند و پاک و کمیاب بودند و دوباره به بالاى ابرها و آسمانها پر کشیدند،و ما را تا ابد شرمنده خود کردند،خوشا بحال مادران شما که فرشته آفریده بودند؟

:::شما حتی با دستهای بسته ام هم افتخار آفریدید اما ما با دستهای بازمان چه کرده ایم ؟!
شرمنده ایم ، فقط همین ...

:::مردان باغیرت ایرانی من" ما" شرمنده ایم.

:::شما خوبان که از آتش گذشتید
بدون مشک آبی، برنگشتید
شما دلدادگان یار حسینید 
سرافرازان قنداق خمینید

عطش دارد دلم در دوریتان
از این خوبی و از صبوریتان
که با دستان بسته جان فشاندید
به یاد سر گذشت مولیتان

کلاف حق گرفتید و سر نخ را نهادید 
به دشمن یک وجب از کف ندادید 
به یاد شام عاشورای زینب 
ندای حق سرودید و با عشق خواندید
به یاد همه همشون ، کوچک شما مسلم انصاریان

:::و از مردان خدا هستند کسانی که به عهد خویش پایبندند.... 
شما به عهد خود عمل کردید. شما زمانی که همه بهانه ها و کمبودها را، به حق، داشتید مردانه ایستادید و پا پس نگذاشتید. 
چقدر خجالت میکشم از شما. زندگی ما شده بهانه گیری های ممتد. سخت از وارث زمینی باشیم که بهترین مردمان برای ما به جا گذاشتند و زندگی کنیم روی آن چون بدترین مردمان.

:::تسلیم نمی شویم ....حتی اگر با دستان بسته زنده بگورمان کنند.

:::بسیار دنبال واژه گشتم... هیچ واژه ای وصف نمی کند زیبایی ات را برادرم...
من را چه به وصف تو؟ سهم من از تو فقط شرمندگی ست
کاری از این روح ناچیز و دل مردابی ام ساخته نیست ولی...
ولی به ریه های پر از خاکت قسم، به زخم دستان بسته ات سوگند، و به گلویی که حتما تشنه بود،
تا جان در بدن دارم، آواز مردانگی ات را در گوش کودکان و آیندگان این سرزمین خواهم خواند،
به آنها خواهم گفت تو زنده در گور شدی تا من در گهواره زنده باشم...

:::این شهدا برای دفاع چشمانشان باز و دستانشان بسته شد
نکند امروز چشمان ما بسته و دستانمان باز باشد وبه مردم خدمت نکنیم

:::مینویسم تا یادم نرود:
تمام اقتدار میهنم را از پرواز شما دارم...
این روزها بیشتر از همیشه
شرمنده نگاه منتظرتان هستیم
آن نگاهی که گویا فریاد میزند...
خونمان را به سازش با دشمن نفروشید
افسوس...هزاران افسوس که خون دل خوردنت هایتان...یادمان رفت.

:::خوشا به حالتان ای کبوتران بال بسته که خوب موقعی اوج گرفتید و به فردوس جاویدان پر کشیدید خوشا به حالتان که معبودتان به خوب بهایی شما را خرید و وای و صد افسوس برما که ماند ه ایم سرگردان و آشفته در این جامعه پر از ...
تو رو خدا حواستون به ما هم باشه ای منعمین همیشگی و جاویدباری تعالی.

:::وقتی به این فکر میکنم که این شهدا هم مثل تک تک ماها آرزوهایی داشتند، دوست داشتن درس بخونن، برن دانشگاه ، ازدواج کنن، بچه دار بشند، زندگی کنند، آتیش میگیرم، خیلی مردانگی و گذشت میخواد که در اوج خواستتن ها پا روی دوست داشتنی هات ا بگذاری، همه ی ما حتیً نسل های بعد از ما هم به این شهدا بدهکار و مدیون اند، دست های ما خالی است برادران عزیزم ، نمیدونم باید در مقابل کسانی که بهت زندگی بخشیدند چیکار کرد!!!!

:::ترابادست های بسته شهیدکردند.تادست های ما بازباشد.برای درمان درد این ملت مسلمان . ولی این دست های بازهیچ بکار درمان نیامد! بلکه خودش شد درد این ملت مسلم چون بسوی اختلاس و.... درازشد.لعنت برآنانیکه برروی خونت برای خودکاخ هاساختن و... ولی بدان ای برادرشهیدم هیچ وقت ذره ای از ارزشت کم نخواهدشد. چون ماپابرهنه هاخونت راارج می نهیم.

:::کجایند مردان بی ادعا؟!
آنان عشق را دوباره معنا کردند. آنان سروقامتی هستند که چون سرو ایستادند و سرخی خونشان رنگ آبی آب های مواج کارون و اروند را شرمنده کرد! 
آنان رفتند تا ما بمانیم و ما هم کاری کنیم تا آنان بمانند برای همیشه که البته نام و یاد این پاکان هرگز از صفحه روزگار محو نخواهدشد. 
کاری که این مردان پاک و مخلص کردند، بشریت را مبهوت کرد و چز یاران حسین ع در تاریخ نمونه ای برایش نمی توان یافت. 
چشمان منتظر مادران بیقرار و خانواده های این عزیزان این روزها به جمال فرزندانشان روشن خواهدشد و چه بسیارند پدر و مادرانی که با چشمان منتظر دیده فروبستند و انتظارشان در این عالم هرگز به سر نرسید.

:::میخواهم برایتان بنویسم ولی بغض امانم نمی دهد . فدای لب تشنه تان . فدای گلوی خشکتان . فدای نفس آخرتان . فدای لرزش آخرتان . فدای زجه مادرتان . فدای انتظار فرزندتان . انسانیت را به تصویر کشیدید و چهره سیاه ما را عیان تر .

::خوب مرواریدی صید کردید.اما عزیزان شما ها که تنها خور نبودید! از آن بالا و از بهشت خدا برای ما خاکیان هم دعا کنید. هیچی نبودیم زمانی هموطن بودیم. 

:::فقط شرمنده ام. شرمنده برای این روزا. نمیدونم چی بگم. ابن روزای آروم تو زندگی مدیون شماییم. سخت میگذره ولی داریم زندگی می کنیم. شاید بعد 32 سال زندگی تازه دارم مفهوم شهادت درک می کنن. هیچ وقت به شهیدا حس این روزا نداشتم.

:::این خاک و این امنیت روی خون های شما پایدار مونده ؛شما برای این مملکت زنده بگور شدید تا ما زنده بمونیم شرم باد برکسانی که درحق شما خیانت میکنند و بیت المال رو غارت میکنن.

:::مادرها همیشه دسته گلی به آب می دهند...
گاهی به رود نیل
گاهی به علقمه
گاهی هم به کارون و اروند

:::به حالتان غبطه میخورم که دست بسته و مردانه به دست دشمن زبون به آسمانها پر کشیدید ، اینجا هم رزمانتان را صاحبان زر و زور و تزویر دست بسته به مسلخ میبرند،با دستهای پاکتان دستمان را بگیرید .

:::برادرم ببخش که در راهت قدم بر نداشتم. ببخش که به آرمانهایت پشت کردم. ببخش که در امانتت خیانت کردم.
آری تو آنقدر بزرگی که می توانی مرا ببخشی و شفاعتم کنی... تو آنقدر بزرگی که با دستان بسته بال گشودی به عرش ملکوت...

:::ای سبکبالان عاشق 
ای در رنج و مشقت پرورش یافتگان 
می دانم می دانید که سرنوشت ماهم بهتر از شما نشد
ما هم درحال غرق شدنیم با این تفاوت که دستان شما بسته شد ما اما با دست باز داریم غرق میشویم در نکبت 
شما اما غرق شدید در افتخار و عزت 
یادتان گرامی و نامتان جاودان .

:::مظلوم و اسیر و خسته پرواز تو بود
با بال و پر شکسته پرواز تو بود
از خاک به افلاک چنین مستانه
با دست به زور بسته پرواز تو بود

:::گذر کرد چو دشمن ز کارون به لبخند 
شکستم دل شب ،خروشیدم چو الوند 
گرم دشمنم دست رستم ببست 
که شد سپهرش کنون زار و خست ؟
دعا کرد مرا مادر ، به روز جدایی 
مرد باشی پور من ، رستم بمانی 
پر ز سرمه کاسه چشمت ، به کابین 
دشمنش پوشاند بر خاک، از ره کین 
بساختم کاسه ام , گلدان ایران 
چه داند شگال زبون , حال شیران
کشیدم بر جوانی، خاک وطن را سرمه 
بجای رخت دامادی ، قبای رزم را ترمه 
کنونم تو بینى هموطن ، ای ایرانی 
هست زنده نامم به بالا، بر جاودانی 
چو دیدی ، خسته مادرم را به کویی 
بگوییدش دگر نجوید مرا به سویی 
کی اش باشد شیر را بی نام و نشانى 
شد کنونم میان ابرها ، گشته ام آسمانى 
گرش پست دشمن مرا بست دست 
تنم از گلاب اروند به پردیس جست
کنام شگالش کنون , گشته ویران , ببین
شده طاق آسمان , دماوند ایران , ببین

منبع:                                                                                                
1) خبرگزاری نسیم
2) پایگاه خبری تحلیل تابناک
نظرات 3 + ارسال نظر
\پری دوشنبه 14 دی 1394 ساعت 20:29

عالی بود ممنون

رحمانی چهارشنبه 27 خرداد 1394 ساعت 23:03

شهدای غواص آمدند که به ما بگویند:
- گول زرق و برق دنیا رو نخوریم .
-گول فریب شیطان بزرگ رو نخوریم .
- گول خنده های کاذب و ابلیسانه دشمنان اسلام رو نخوریم.
- گول حرف های گول زنک را که همه چیز این کشور به تحریم ها بنداست رو نخوریم.
- گول وعده های فریبنده غرب رو نخوریم.
- گول حرف ها و شایعات دشمنان انقلاب اسلامی رو که انقلاب تمام شد را نخوریم
- گول حرف های خواب نما شده بعضی از ما بهتران رو که راه و خط امام شهداء شده است رو نخوریم.
- و . . .

محمدباقر فرهند چهارشنبه 27 خرداد 1394 ساعت 10:22

امروز با همه احساسم ، غرق احساسم
( تقدیم به یونسان دست بسته )
محمدباقر فرهند - فعال سازمان های مردم نهاد
امروز با همه احساسم ، غرق احساسم ؛ احساسی مشترک از مظلومیت ، شجاعت ، غیرت ، شهامت ، ایستادگی ، جوانمردی ، بزرگ منشی ، وطن دوستی و هزاران حس آشنای دیگر که ذهنم قدرت بیان آن را ندارد ؛ امروز با همه احساسم ، به پاس همه مردان و زنان سرزمینم که شجاعانه ایستادند تا ما باشیم و فردای ایران را رقم بزنیم ؛ ایستاده ام و تکیه بر درخت تنومندی می زنم که شجره طیبه صالحان است و به وعده الهی وارثان اصلی اش هم صالحین هستند .
امروز با همه احساسم ؛ غرق در استقامت 175 یونس دست بسته ای هستم که در دل خاک با افلاک پیوند عاشقی بستند ؛ بیعت آنان زبان نزد است ؛ جوانانی که در اوج مظلومیت شهد شسرین شهادت را چشیدند ؛ درود بر بیعت پاکشان که قرن ها در تاریخ ایران ثبت خواهد شد و به نیکنامی از آنان یاد می شود. امروز همه ایران ایستاده اند تا نمادی دیگر از شجاعت ایرانی را به همه نشان دهند ؛ ایرانی شجاع و با غیرت ، ایرانی صف شکن ، ایرانی پایمرد ، ایرانی دلاور ، ایرانی ظلم ستیز ، ایرانی خردمند و ایرانی ایرانی !
امروز با همه احساسم ؛ دیروز را نگاه کردم ، شاه ماهی های ایران در دستان موج واره مردم به سوی مقصد می رفتند ؛ مقصدی از نور ، اشک بدرغه راهشان بود ، همبستگی دیروز ، یادآور همه لحظاتی بود که گذشته را خاکستری رنگ می کرد ؛ آری دیروز با همه احساسم جامعه ای را دیدم که همه داوطلبانه ، بدون نگاه سیاسی ، بدون انتفاع مالی و یا جریانی ، آماده بودند تا وداع کنند با زیباترین پیام آوران بیعت . امروز ، دیروز را به روزگار دیرین گذشته رقم زده و همه جامعه مدنی نوظهور ایران را با هر نسل و صدایی زمزمه صدای استاد بود که در گوش نوازش می داد که : ما برای آنچه ایران خانه شیران شود چه خطرها کرده ایم ! رنج دوران دیده ایم !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد